گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:دل من بیاد جانان ز جهان خبر ندارد سر من بغیر مستی هنری دیگر ندارد

❈۱❈
دل من بیاد جانان ز جهان خبر ندارد سر من بغیر مستی هنری دیگر ندارد
هنر دگر نباشد بر ما بغیر مستی نبود هنر جز آنرا که ز خود خبر ندارد
❈۲❈
کند آنکه عیب مستان نچشیده ذوق مستی خودش او تمام عیب است و یکی هنر ندارد
ز ره ملامت آئی و گر از در نصیحت چه کنی بمست عشقی که در او اثر ندارد
❈۳❈
تو که زاهدی بپرهیز تو که عابدی سحرخیز سر من مدام مست و شب من سحر ندارد
من و باز عشق و رندی که درین خرابهٔ دل همه علم و زهد کشتیم و یکی ثمر ندارد
❈۴❈
دل ماست شاد و خرم بهر آنچه میکند دوست غم آن نمیخورد فیض که دعا اثر ندارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

آموزگار
2019-01-16T14:19:29
در مصرع دوم از بین نخست، آیا "هنری دیگر" صحیح است یا "هنری دگر"؟
حسین مشک‌آبادیان
2023-06-04T18:39:17.89933
هنری دگر