گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:آمد شبی خیالش در صدر سینه جا کرد در مسجد خرابی بتخانه‌ای بنا کرد

❈۱❈
آمد شبی خیالش در صدر سینه جا کرد در مسجد خرابی بتخانه‌ای بنا کرد
از دل ببرد صبر و از جان گرفت آرام از سر ربود هوش و در سینه کارها کرد
❈۲❈
حرفی ز عشقم آموخت ز آن آتشی بر افروخت کز پای تا سرم سوخت بس شور و فتنها کرد
هم زهد کرد غارت هم رندی و بصارت با دین و دل چها کرد با خشک و تر چها کرد
❈۳❈
گفتی ترحمی کن بر جان ناتوانم گفتا که عشق هرگز بخشید یارها کرد
من شیر مست عشق در بیشهٔ فتاده کی تر ز خشک یا تریا هرّ زبّر جدا کرد
❈۴❈
با آن عصای موسیم آن دم که اژدها شد فرعون و قصر او را یک لحظه ز ابتدا کرد
طوفان نوح دیدی چون شست نقش کفار زان آب عشق بگذشت اغیار را فنا کرد
❈۵❈
فیض ار تو مرد عشقی از دل بر آرهوئی هوئی که چون بر آری جانرا توان فدا کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۶۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها