گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:تا مرا عشق تو با دیوانگان زنجیر کرد فارغم از خدمت استاد و جور پیر کرد

❈۱❈
تا مرا عشق تو با دیوانگان زنجیر کرد فارغم از خدمت استاد و جور پیر کرد
آب حیوان در لب لعل تو و ما خشک لب حسرت آن لب مرا از جان شیرین سیر کرد
❈۲❈
روز اول بر وصالت دل نمی‌بایست بست کار چون از دست رفت کی میتوان تدبیر کرد
من ندانستم که خونریز است عشقت های های بهر قتل من قضا دیدی چها تدبیر کرد
❈۳❈
عاقبت صبح وصال دوست رو خواهد نمود گرچه این شام فراق او مرا دلگیر کرد
دو بدم آید نسیمی آورد بوئی ز دوست اهل دلرا، اهل دل اینرا چنین تقریر کرد
❈۴❈
یک نشانهای وصالش میرسد هر دم بدل این نشانها پای دل در حلقهٔ زنجیر کرد
روز وصل او نیابم جز بآه نیم شب عاشقانرا رهنمائی نالهٔ شبگیر کرد
❈۵❈
گفت هان رو می‌نمایم جان فشان ای فیض نیز زین بشارت جان فشاندم من ولی او دیر کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهدی
2013-06-11T21:55:44
در بیت ششم(دم) به دم آید نسیمی آورد بویی ز دوست...