گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:یار آمد از درم سحری در فراز کرد برقع گشود و روی چو خورشید باز کرد

❈۱❈
یار آمد از درم سحری در فراز کرد برقع گشود و روی چو خورشید باز کرد
هم بر دل شکسته در خرمی گشاد هم بر روان خسته در عیش باز کرد
❈۲❈
اول ز راه لطف در آمد به دلبری آخر ربود چون دلم آهنگ ناز کرد
افتادمش به پا ز ره عجز و مسکنت کف بر سرم نهاد و مرا سرفراز کرد
❈۳❈
سوی خزان عمر خزان بردم آن بهار صد در برویم از گل رخسار باز کرد
گفتم چه میکنند بدلهای عاشقان گفت آنچه باروان و دل صید باز کرد
❈۴❈
گفتم که میرسد بسرا پردهٔ قبول گفت آنکه از قبول کسان احتراز کرد
گفتم بکنه سرّ حقایق که میرسد گفتا کسی که از دو جهان جوی باز کرد
❈۵❈
پا از گلیم خویش مکش کی توان رسید در گرد آنکه بر دو جهان در فراز کرد
دامان نگاه دار و گریبان، نمی‌توان با آستین کوته دستی دراز کرد
❈۶❈
بگذار کبریا ز در مسکنت در آ خاتم بعرش هم به تضرع نماز کرد
هر جان گداز یافت ز سوزی و جان فیض دل بوتهٔ محبت جانان گداز کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها