گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:گر یار بما رخ ننماید چه توان کرد ز آنروی نقاب ار نگشاید چه توان کرد

❈۱❈
گر یار بما رخ ننماید چه توان کرد ز آنروی نقاب ار نگشاید چه توان کرد
پنهان ز نظرها اگر آید بتماشا در دیده دل از ما بزداید چه توان کرد
❈۲❈
آن حسن و جمالی که نگنجد بعبارت این دیده مرآنرا چو نشاید چه توان کرد
در دیدهٔ عشاق چه خورشید عیانست گر در نظر غیر نیاید چه توان کرد
❈۳❈
چون روی نماید دل و دین را برباید یک لحظه ولیکن چه نیاید چه توان کرد
آید بر این خسته دمی چون بعیادت عمرم اگر آندم بسر آید چه توان کرد
❈۴❈
ای فیض گرت یار نخواهد چه توان گفت ور خواهد و رخ می‌ننماید چه توان کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها