فیض کاشانی:یاد باد آنکه اثر در دل شیدا میکرد آن نصیحت که مرا واعظ و ملا میکرد
❈۱❈
یاد باد آنکه اثر در دل شیدا میکرد
آن نصیحت که مرا واعظ و ملا میکرد
یاد باد آنکه مرا بود دل دانایی
عالمی کسب خرد زان دل دانا میکرد
❈۲❈
اختیار از کف من برد کنون معشوقی
که به دل گاه گره میزد و گه وا میکرد
تاخت بر مملکت دین و دلم یکباره
آنکه صید من دل خسته تمنا میکرد
❈۳❈
برد از دست من امروز متاع دل و دین
رفت آن کاین دلم اندیشه فردا میکرد
گو بیا کفر من دل شده بنگر ملا
آنکه از دفتر دینم ورقی وا میکرد
❈۴❈
گو بیا حالی و بر گریهٔ من فاش بخند
که پس پردهام از پیش تماشا میکرد
بسته دید از همهسو راه رهایی بر خود
دل که گاهی هوس زلف چلیپا میکرد
❈۵❈
ممکنم نیست ازین دام خلاصی دیگر
جاش خوش باد که از دور تماشا میکرد
دل بیچاره چو افتاد درین ورطه نخست
روز و شب ورد «متی اخرج منها» میکرد
❈۶❈
آخرالامر به گرداب بلا تن در داد
آنکه با ترس نظر بر لب دریا میکرد
بت پرستید و برهمن شد و زنار ببست
رفت آن فیض که او دفتر دین وا میکرد
کامنت ها