فیض کاشانی:بنواز دل شکستهای را رحمی بنمای خستهای را
❈۱❈
بنواز دل شکستهای را
رحمی بنمای خستهای را
میکن چو گذر کنی نگاهی
برخاک رهت نشستهای را
❈۲❈
بیگانه مشو بخویش پیوند
از هر دو جهان گسستهای را
سهلست کنی گر التفاتی
دل بر کرم تو بستهای را
❈۳❈
مگذار بدام نفس افتد
از چنگل دیو جستهای را
با بار فتد بچنگ ابلیس
با خیل ملک نشستهای را
❈۴❈
مگذار شود بکام دشمن
دل در غم دست بستهای را
مپسند دگر شود گرفتار
بهر تو زخویش رستهای را
❈۵❈
بی دانه و آب زار مگذار
مرغ پر و پا شکستهای را
یا رب چه شود که دست گیری
از پای فتاده خستهای را
❈۶❈
فیض است وغم تو و دگر هیچ
وصلی از خود گسستهای را
بسته است دل شکسته در تو
بپذیر شکسته بستهای را
کامنت ها