گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:بنما رخ و جان بستان یعنی بنمی ارزد یک جان چه بود صد جان یعنی بنمی ارزد

❈۱❈
بنما رخ و جان بستان یعنی بنمی ارزد یک جان چه بود صد جان یعنی بنمی ارزد
عشق تو خریدم من بر جانش گزیدم من عشق تو بجان ای جان یعنی بنمی ارزد
❈۲❈
چون روی تو دیدم من از خویش بریدم من کردم دل و جان قربان یعنی بنمی ارزد
دل شد چو غمت را جا سر رفت درین سودا آن سود بدین خسران یعنی بنمی ارزد
❈۳❈
دریای غم عشقت گر غرق سرشگم کرد آن بحر بدین طوفان یعنی بنمی ارزد
گر خانه کنم ویران گنجم دهد آن سلطان آن گنج بخان و مان یعنی بنمی ارزد
❈۴❈
یکبوسه از آن بستان و ندر عوضش جان ده والله که بود ارزان یعنی بنمی ارزد
خون گرچه بسی خوردم عشق تو بسر بردم فیض این بنگر با آن یعنی بنمی ارزد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها