گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:چکنم دلی را که ترا نباشد چکنم تنی را که بقا نباشد

❈۱❈
چکنم دلی را که ترا نباشد چکنم تنی را که بقا نباشد
بزمین زنم سر بفنا دهم جان برهت سر و جان چو فدا نباشد
❈۲❈
بروم در آتش اگرم برانی که بسوزم آنرا که سزا نباشد
شکنم دو پا را برهت ار نپوید ببرم دو دست ار بدعا نباشد
❈۳❈
بکنم دو چشمی که ترا نبیند نبود در و نور و ضیا نباشد
ببرم زبانرا چه نگویدت شکر دو لبم به بندم چه ثنا نباشد
❈۴❈
نخورم ز نانی که نه طاعت آرد چکنم طعامی که غذا نباشد
بکجا برم تن نکشد چو بارت بکجا برم جان چو فدا نباشد
❈۵❈
دلم ار نسازد ببلای عشقت سزد ار بسوزد چو سزا نباشد
بجفا بسوزم ببلا بسازم که شنید عشقی که بلا نباشد
❈۶❈
بجهنم آیم چو توئی در آنجا نروم بجنت که لقا نباشد
لب فیض بندم ز حدیث اغیار که حدث بود کان ز خدا نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها