گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:هر که بیمار تو باشد درد بیمارش نباشد نشنود قول طبیبان با دوا کارش نباشد

❈۱❈
هر که بیمار تو باشد درد بیمارش نباشد نشنود قول طبیبان با دوا کارش نباشد
مست عشق ار زهر نوشد یا شکر فرقی نباشد بر سرش گر تیغ بارد هیچ آزارش نباشد
❈۲❈
از حبیب ار جور بیند لطف می‌پندارد آن را لطف را پندارد او هرگز سزاوارش نباشد
هر که رسوا گردد از عشق بت صاحب جمال از ملامت سر نپیچد عیب کس عارش نباشد
❈۳❈
دوش‌بگذشتم‌بکوی‌می فروشان زاهدی بامن بگفت باده صوفی می ننوشد با گنه کارش نباشد
گفتمش صافی نگردد تا ننوشد باده صافی ذوق مستی تا نیابد نزد او بارش نباشد
❈۴❈
میکند بر خویشتن دشوار عاقل کارها را بر خود ار آسان بگیرد عشق دشوارش نباشد
بر فراز آسمان کی جای یابد چون مسیحا جز کسی کو در زمین فکر خرو بارش نباشد
❈۵❈
فیض مگذر زان سخن کانرا نمی‌آری بجای بد بود گفتار آنکس را که کردارش نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها