گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:ندادم دل بعشق و جان روان شد دریغا حاصل عمرم زیان شد

❈۱❈
ندادم دل بعشق و جان روان شد دریغا حاصل عمرم زیان شد
بتن تا میرسیدم جان شد از دست بجان تا میرسیدم از جهان شد
❈۲❈
نفس تا میزدم می شد بغفلت مکان تا گرم میکردم زمان شد
مرا در خواب کرد انفاس و بگذشت ز خود غافل شدم تا کاروان شد
❈۳❈
شدم تا بر خدا بندم هوا برد چنین میخواستم دل را چنان شد
همه عمرم درین اندیشه بگذشت که عمرم صرف باطل شد همانشد
❈۴❈
بغفلت رفت عمر و فکر غفلت ندانستم چه سان آمد چه سان شد
اگرچه فکر غفلت هوشیاری است ولی راضی بآن کی میتوان شد
❈۵❈
نبردم بهرهٔ از عمر صد حیف که جان فیض بیجان از جهانشد
خوش آنکو گشت دلدارش دلارام غم جانانش جان افزای جان شد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها