گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:چو تو در بر من آئی اثری ز من نماند چو جدا شوی ز جانم رمقی بتن نماند

❈۱❈
چو تو در بر من آئی اثری ز من نماند چو جدا شوی ز جانم رمقی بتن نماند
سخن از دلم برآید بزبان که با تو گویم چو نظر کنم بسویت بزبان سخن نماند
❈۲❈
بوطن چو بیتو باشم بودم هوای غربت بسفر چو با تو باشم هوس وطن نماند
ز لطافت خیالت ز تجلی جمالت همه جان شد است این تن تن من بتن نماند
❈۳❈
بنما رهم بجائی که همین تو باشی آنجا غم جان و تن نباشد سر ما و من نماند
دل و جان نخواهم الا که دهم بخدمت تو چو بخدمت تو آیم دل و جان بمن نماند
❈۴❈
دم نزع گفت جانم ز بدن چها کشیدم هله دوستان بشارت که ز غم بدن نماند
پس مرگ اگر بیادت نفسی ز جان بر آرم شود اخگر این تن من بدن و کفن نماند
❈۵❈
بزمانه یادگاری چو سخن نباشد ای فیض برسان سخن بجائی که دگر سخن نماند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها