گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:هر که دارد درد عشقی یاد درمان کی کند هیچ عاقل عیش خود را ماتمستان کی کند

❈۱❈
هر که دارد درد عشقی یاد درمان کی کند هیچ عاقل عیش خود را ماتمستان کی کند
هر کسی در عشق تازد عشق او را سر شود وانکه عشقش شد بسامان فکر سامان کی کند
❈۲❈
دل نمیخواهد مرا با عاقلان هم صحبتی مؤمن آئین عشق آهنگ کفران کی کند
هر ک ذوق بادهٔ عشق پریروئی چشد آرزوی جوی و خم و حور و غلمان کی کند
❈۳❈
ناصح ارمنع از چنین روئی کند بیهوده است هرکه دارد چشم با این، گوش با آن کی کند
حرف خوبان ترک کن چون زاهدی بینی تو فیض مرد زیرک نزد آنان ذکر اینان کی کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها