فیض کاشانی:غمزهٔ چشم پرفنت سحر حلال میکند بیسخن آن لب و دهان وصف جمال میکند
❈۱❈
غمزهٔ چشم پرفنت سحر حلال میکند
بیسخن آن لب و دهان وصف جمال میکند
بسکه ز معنی جمال یافته صورتت کمال
جلوهات از جمال خود سلب کمال میکند
❈۲❈
زینهمه حسن و دلبری بستن چشم چون توان
زاهد بی بصر عبث جنگ و جدال میکند
کندن دل چه سان توان از رخ و زلف دلبران
صنع جمال آفرین عرض جمال میکند
❈۳❈
بیخبری ز حسن خود ورنه ز خویش میشدی
کار تو نیست، دیگری غنج و دلال میکند
بر دل هر که بگذری روح رون کند گذر
بر دلت آنکه بگذرد یاد جبال میکند
❈۴❈
آن ستمی که میکنی هر نفسی بجان فیض
دشمن اگر کند بکس در مه و سال میکند
کامنت ها