گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:بی تو یکدم نمی‌توانم بود خستهٔ غم نمی‌توانم بود

❈۱❈
بی تو یکدم نمی‌توانم بود خستهٔ غم نمی‌توانم بود
ذرهٔ تا ز من بود باقی با تو همدم نمی‌توانم بود
❈۲❈
بی‌لقایت نمی‌توانم زیست با لقا هم نمی‌توانم بود
نظری کن مرا ز من بستان همدم غم نمی‌توانم بود
❈۳❈
بنگاهی بلند کن قدرم بیش ازین کم نمی‌توانم بود
تا بکی غم خورم که غم نخورم در غم غم نمی‌توانم بود
❈۴❈
جام گیتی نمای عشقم ده کمتر از جم نمی‌توانم بود
عشق سورست و عقل ماتم من زار ماتم نمی‌توانم بود
❈۵❈
فیض میگوید مزن دم سرد واقف دم نمی‌توانم بود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها