گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:خواست دلم که ماتمم سور شود نمیشود از سرم آتش هوا دور شود نمیشود

❈۱❈
خواست دلم که ماتمم سور شود نمیشود از سرم آتش هوا دور شود نمیشود
از سر بوالهوس هوس جز غم عشق کی برد ظلمت شب بغیر روز نور شود نمیشود
❈۲❈
مهر بتان دلفریب عقل ز سر نمی‌برد مستی باده هوس شور شود نمیشود
آنکه چشید ذوق می میل بزهد کی کند دیده که دید روی دوست کور شود نمیشود
❈۳❈
زاهد خشک را شراب مست کند نمیکند دیو بصحبت ملک حور شود نمیشود
زاهد اگر ز بهر خلد شعله شود دلش چه سود هر حجری ز آتشی طور شود نمیشود
❈۴❈
خوی بدی چه جا گرفت می نرود بپند کس مار چگونه از فسون مور شود نمیشود
دوش دلم ز بار خلق کاش رهد نمی‌رهد پای گران ز سر مرا دور شود نمیشود
❈۵❈
یار بوعدهٔ گهی خاطر فیض خوش کند ماتم من بدین فسون سور شود نمیشود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها