گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:مژدهٔ از هاتف غیبم رسید قفل جهانرا غم ما شد کلید

❈۱❈
مژدهٔ از هاتف غیبم رسید قفل جهانرا غم ما شد کلید
گوی ز میدان سعادت ربود هر که غم ما بدل و جان خرید
❈۲❈
صاف می عشق ننوشد مگر آنکه ز هستیش تواند برید
آنکه ازین باده بنوشد زند تا با بد نعرهٔ هل من مزید
❈۳❈
سیر نگردد بسبو یا بخم کار وی از جام بدریا کشید
تا چه کند در دل و در جان مرد نشاه این باده چو در سر دوید
❈۴❈
ساقی از آن نشاه تجلی کند عاشق بیچاره شود نابدید
حد و نهایت نبود عشق را کی برسد وصف شه بی‌نذید
❈۵❈
کوش که تا صاحب معنی شوی فیض نسازد بتو گفت و شنید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها