گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:هر دل که عشق ورزد از ما و من برآید کوشم بجان درین کار تا جان ز تن برآید

❈۱❈
هر دل که عشق ورزد از ما و من برآید کوشم بجان درین کار تا جان ز تن برآید
از عشق نیست خوشتر گشتم جهان، سراسر سوی یقین گر آید از شک و ظن برآید
❈۲❈
زهر فراق نوشم بهر وصال کوشم حکمش بجان نیوشم تا کام من برآید
گر سر دهم نفس را آتش فتد در افلاک گر در چمن کشم آه دود از چمن برآید
❈۳❈
گر آتش نهانم پیدا شود بمحشر دوزخ بسوزد از رشک دودش ز تن برآید
گر روی تو به بینم هنگام جان سپردن قبرم بهشت گردد نور از کفن برآید
❈۴❈
بر باد بوی زلفت ار جان شود ز قالب سنبل ز خاک قبرم مشک از بدن برآید
حمد تو می نگارم بر لوح هر هوائی شکر تو میگذارم هر جا سخن برآید
❈۵❈
گر شعر فیض خواند واعظ فراز منبر بس آه آتش افروز از مرد و زن بر آید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احمد
2014-08-14T22:05:24
سلامبه نظر من این شعر شباهت زیادی به شعر "دست از طلب ندارم تا کام من برآید" حضرت حافظ داره.حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳/حافظ:دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآیدفیض کاشانی:هر دل که عشق ورزد از ما و من برآیدکوشم بجان درین کار تا جان ز تن برآیدحافظ:بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگرکز آتش درونم دود از کفن برآیدفیض کاشانی:گر آتش نهانم پیدا شود بمحشردوزخ بسوزد از رشک دودش ز تن برآیدحافظ: بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیرانبگشای لب که فریاد از مرد و زن برآیدفیض کاشانی:گر شعر فیض خواند واعظ فراز منبربس آه آتش افروز از مرد و زن بر آید