گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:چو مرد او شدی مردانه میباش چو مست او شدی مستانه میباش

❈۱❈
چو مرد او شدی مردانه میباش چو مست او شدی مستانه میباش
اگر در سر هوای دوست داری ز خویش و آشنا بیگانه میباش
❈۲❈
چه خواهی لذت مستی بیابی شراب عشق را پیمانه میباش
چه درهای سعادت بازخواهی کلید عشق را دندانه میباش
❈۳❈
چو زلف او پریشان شد بصد دل درو آویز خود را شانه میباش
و گر زلفش شود زنجیر عشاق برو عاشق شو و دیوانه میباش
❈۴❈
چو گل باشد تو بلبل باش و مینال و گر شمعست رو پروانه میباش
اگر جز جان تو مسند کند دوست فغان کن ناله کن حنانه میباش
❈۵❈
تو یک قطره ز بحر لامکانی درون این صدف دردانه میباش
خمش کن گفتگو بگذار ای میباش دهانرا مهرکن بی چانه میباش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها