گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:آمد خیالش دوشم در آغوش بگرفت تنگم رفتم از هوش

❈۱❈
آمد خیالش دوشم در آغوش بگرفت تنگم رفتم از هوش
هشیار گشتم دیدم جمالی کز دیدنش عقل گشت مدهوش
❈۲❈
گفتم میم ده تا مست گردم گفتا که پیش آیی از لبم نوش
چون پیش رفتم تا گیرمش لب لب ناگرفته رفت از سرم هوش
❈۳❈
زان پس دگر من خود را ندیدم تا آنکه گشتم از خود فراموش
گوئی که من خود هرگز نبودم او بوده تنها من بوده روپوش
❈۴❈
بودم نقابی یا خود سرابی او بوده هم دوش خود را در آغوش
نی مست بودم نی هست بودم بودم خیالی در خواب خرگوش
❈۵❈
این قصه را فیض جائی نگوئی میدار در دل میباش خاموش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

میثم آیتی
2014-05-22T02:37:00
لطفا اصلاح شود.بیت اول، مصرع دوم: اصلش این است:بگرفت تنگم رفتم من از هوشبیت دوم، مصرع دوم: اصلش این است:کز دیدنش عقل گشتست مدهوشبیت سوم، مصرع دوم: اصلش این است:گفتا که پیش آی می از لبم نوش
ددد
2017-11-09T04:39:34
عالیه شماها واقعا معرکه اید دوستتون داریم