گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:دل برد از من ترک قباپوش بسته کمر من در خیل هندوش

❈۱❈
دل برد از من ترک قباپوش بسته کمر من در خیل هندوش
از حد چو بگذشت ایام هجرش در خفیه رفتم تا بر سر کوش
❈۲❈
گفتم وصالت گفتا رخ دوست تا وقتش آید اکنون تو میکوش
گفتم نگاهی گفتا که زود است چندی بحسرت خون جگر نوش
❈۳❈
گفتم که لطفی گفتا که خامی در دیگ قهرم یکچند میجوش
گفتم که زلفت زد راه دینم گفتا چه دینی پر زهد مفروش
❈۴❈
گفتم که خون شد دل در غمت گفت در یاد ما کن دل را فراموش
گفتم که هجرت بنیاد ما کند گفتا که ای فیض بیهوده مخروش
❈۵❈
رفتم که دیگر حرفی بگویم بر لب زد انگشت یعنی که خاموش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها