گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:چو جان ز قدس سرازیر گشت با دلریش که تا سفر کند از خویشتن بخود در خویش

❈۱❈
چو جان ز قدس سرازیر گشت با دلریش که تا سفر کند از خویشتن بخود در خویش
فتاد در ظلمات ثلاث و حیران شد نه راه پیش نه پس داشت ماند در تشویش
❈۲❈
ز حادثات و نوایب به بر و بحر افتاد بلند و پست بسی آمده بره در پیش
هم از مقام و هم از خویشتن فرامش کرد فتاد در ظلمات حجاب مذهب و کیش
❈۳❈
یکی بچاه طبیعت فرو شد آنجا ماند یکی اسیر هوا گشت و شد محال اندیش
بلاف کرد گهی دعوی الو هیت گهی گزاف سخن گفت از حد خود بیش
❈۴❈
یکی بعالم عقل آمد و مجرّد شد یکی باوج علا شد بآشیانه خویش
یکی چو فیض میان کشاکش اضداد اسیر بی دل و بیچاره ماند در تشویش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها