گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:بیا بیا بسرم تا بپات جان بدهم جمال خود بنما تا ز خویشتن بروم

❈۱❈
بیا بیا بسرم تا بپات جان بدهم جمال خود بنما تا ز خویشتن بروم
بخار زار فراق تو راه گم کردم بیا بگلشن وصل ابد نمای رهم
❈۲❈
بیا بیا که ز عمرم نماند جز نفسی بود بشادی وصل تو آن نفس بدهم
بیا بیا که نیم بیتو جز تنی بیجان بطلعت تو درین تن هزار جان بنهم
❈۳❈
بیا بیا که فراق تو رنجه‌ام دارد بمقدم تو مگر زین بلای بد بجهم
بیا بیا و سرم را ز خاک ره بر گیر بجاست تا رمقی عنقریب خال رهم
❈۴❈
بیا بیا که شود سیئات من حسنات توئی ثوابم و دور از تو سر بسر گنهم
بیا بیا که هنوزم نفس در آمدنست برس بچاره که تن جان بجان جان بدهم
❈۵❈
بیا بیا و گناهم ببخش و رحمت کن بنور خویش بیفروز چهرهٔ سیهم
گدائی درت از فیض را شود روزی وحید هرم و بر هر دو کون پادشهم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

اسماعیل ونکی
2023-06-28T23:16:20.5797193
بیت آخر اینگونه است : گدایی درت ار فیض را شود روزی وحید دهرم و بر هر دو کون پادشهم