فیض کاشانی:منم که ساختهٔ دست ابتلای توام منم که سوختهٔ آتش لقای توام
❈۱❈
منم که ساختهٔ دست ابتلای توام
منم که سوختهٔ آتش لقای توام
منم که توی بتویم سرشته از حمدت
منم که موی بمو تابتا ثنای توام
❈۲❈
منم که بر قدم دوستان تست سرم
منم که بنده و مولای اولیای توام
بغیر درگه تو سر فرو نمیآرم
خراب و واله و شیدای کبریای توام
❈۳❈
گرفته روی تو ورای تو دو عالم را
منم که عاشق و حیران روی ورای توام
جهان مسخر من من مسخر امرت
همه برای من آمد که من برای توام
❈۴❈
نبات و معدن و حیوان برای من در کار
همه فدای من و من بجان فدای توام
چشیده بادهٔ توحید از ندای الست
ز خویش رفته و گوینده بلای توام
❈۵❈
شنیده گوشم تا آیت لقاء الله
نشسته منتظر وعدهٔ لقای توام
نشستهام بره نفخهٔ روان بخشت
دو چشم دوخته در مقدم صبای توام
❈۶❈
دلم گرفته شد از جور خویشتن بر خویش
در انتظار نسیم گرهگشای توام
خراب یک نگه از چشم مست خونریزت
هلاک یکسخن از لعل جانفزای توام
❈۷❈
مرا چه ساختهٔ آنچنان که خواستهٔ
بمدعای خود ارنه بمدعای توام
زمین و چرخ دو سنگ آسیا و من دانه
ز لطف تست که در خورد آسیای توام
❈۸❈
کشد چو فیض سر طاعت از خط فرمان
نعوذ بالله مستوجب بلای توام
کامنت ها