فیض کاشانی:منم که شیفتهٔ زلف تو ببوی توام منم که واله و شیدای تو بموی توام
❈۱❈
منم که شیفتهٔ زلف تو ببوی توام
منم که واله و شیدای تو بموی توام
گر التفات کنی سوی من بجای خودست
گل سر سبد عاشقان روی توام
❈۲❈
بزیر پرده نهانست عشق محجوبان
منم که عاشق پیدای روبروی توام
ترا خلایق گم کرده و نمیجویند
ز من نهٔ پنهان مست جستجوی توام
❈۳❈
حدیث بی بصران با تو سرد میباشد
منم که روی برو گرم گفتگوی توام
همه ز جام صبوی خیال خود مستند
منم که مست ز جام تو و صبوی توام
❈۴❈
شنیدهام که ز کوی تو میوزد بوئی
نشسته چشم براه گذار بوی توام
شنیدهام که ترا رحمتیست بیپایان
چهار چشم طمع دوخته بسوی توام
❈۵❈
شنیدهام که بدان را به نیکوان بخشی
امید بسته و حیران خلق و خوی توام
ز خود اگرچه بدم نسبتم بتو نیکوست
سگم اگر چه ولی از سگان کوی توام
❈۶❈
بغیر فیض که یارد چنین سخن گفتن
منم که مست تو و مست گفتگوی توام
کامنت ها