فیض کاشانی:ای که چون عمر میروی بشتاب خستگانرا به غمزهٔ دریاب
❈۱❈
ای که چون عمر میروی بشتاب
خستگانرا به غمزهٔ دریاب
گروفا میکنی بوعده قتل
کارم از دست میرود بشتاب
❈۲❈
غم تو راحت دل غمگین
عشقت آرام سینهای کباب
بی خودم کن از آن لب میگون
تشنهٔ را به جرعهٔ دریاب
❈۳❈
شب نشستم بیاد ابرویت
پشت بر خواب و روی در محراب
عاشقانرا سر غنودن نیست
دیدهٔ بی دلان ندارد خواب
❈۴❈
خواب در چشم من چه سان آید
چون دمی نیست خالی از سیلاب
بر رخم بسته تا بکی در وصل
افتتح یا مفتح الابواب
❈۵❈
فیض آندم بدوست پیوندی
که نباشی تو در میانه حجاب
کامنت ها