گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:میدمد هر دم خیالت روحی اندر قالبم روز میگردد ز خودرشید دلفروزت شبم

❈۱❈
میدمد هر دم خیالت روحی اندر قالبم روز میگردد ز خودرشید دلفروزت شبم
میتپد دل شمع رویت را چو می‌بینم ز دور چون شدی نزدیک چون پروانه در تاب و تبم
❈۲❈
من که تاب دیدن رویت نمی‌آرم چسان طاقت آن باشدم تا لب گداری بر لبم
چون خیالت دم بدم در اضطراب آرد مرا پس وصالت تا چه خواهد کود تا روز و شبم
❈۳❈
جان و دل سوزد فراقت وصل دین غارت کند ای فدایت جان و دل وصل تو دین و مذهبم
با تو بدن بیتو بودن هیچیک مقدور نیست چارهٔ سازد مگر فریاد یارب یاربم
❈۴❈
نیست پایانی رهت را راه خود مقصود نیست مانده‌ام حیران ندانم چیست آخر مطلبم
فیض عشقست این شکایت ترک کن تسلیم شو مهر ورزم جان کنم تا هست جان در قالبم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۸۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نفیس
2015-11-08T07:20:18
درود برشمااین مصرع اینگونه صحیح است:پس وصالت تا چه خواهد کرد با روز و شبم کود اشتباه است