فیض کاشانی:تا بعشق تو جان و دل بستم رستم از خویش و با تو پیوستم
❈۱❈
تا بعشق تو جان و دل بستم
رستم از خویش و با تو پیوستم
تا بروی تو چشم بگشادم
کافرم گر بغیر دل بستم
❈۲❈
تا بدیدم گشایش لطفت
بر دل انوار قهر را بستم
مزهٔ قهر یافتم در لطف
لطف در قهر هم مزیدستم
❈۳❈
هوشیارم کنی گه مستی
هم ز تو هوشیار و هم مستم
تو همانی که بودی از اول
من دم تو بکهنه پیوستم
❈۴❈
هستی تو بذات تو قایم
من دمی نیستم دمی هستم
تو بلندی ز خویشتن داری
من بتو عالی و بخود پستم
❈۵❈
فیض در کفر دید ایمان را
تا که زلفت فتاد در شستم
کامنت ها