گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:تن دادم او را جان شدم جان دادمش جانان شدم آنکو بگنجد در جهان از دولت عشق آن شدم

❈۱❈
تن دادم او را جان شدم جان دادمش جانان شدم آنکو بگنجد در جهان از دولت عشق آن شدم
کردم سفر از آب و گل تا ملک جان اقلیم دل از تن بجان می تاختم تا از نظر پنهان شدم
❈۲❈
دیدم جهانرا سربسر چیدم ثمر از هر شجر گشتم گدای دربدر تا عاقبت سلطان شدم
در جادهای مشتبه هر سالکی را رهبری در شاه راه معرفت من پیرو قرآن شدم
❈۳❈
تن در بلا بگداختم تا کار جانرا ساختم از آب و گل پرداختم از پای تا سر جان شدم
مأوای دلدارست دل کی جای اغیار است دل دارم بدو این خانه را بر درگهش دربان شدم
❈۴❈
رفتم بملک آگهی دیدم بدیها را بهی خود را ز خود کردم تهی جسم جهانرا جان شدم
خود را ز خود انداختم از خود بحق پرداختم سر در ره او باختم سردار سربازان شدم
❈۵❈
یاران در هستی زدند من قبله کردم نیستی هر کس ز عقل آباد شد من از جنون عمران شدم
زاهد بزهد آورد رو عابد عبادت کرد خو شد آنچه شاید غیر من من آنچه باید آن شدم
❈۶❈
بودم ز مهرش ذرهٔ بودم ز بحرش قطرهٔ خورشید بس تابان شدم دریای بی‌پایان شدم
ای فیض بس بالادوی لاف ازمنی تا کی زنی دعوای بیمعنی کنی من این شدم من آن شدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۰۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد سالمی
2021-01-18T21:45:04
شعری بی نهایت زیباست که فیض کاشانی در مذمّت خودپرستی و در تمجید و ستایش فنا شدن و نیستی و خالی شدن از منیّت و تهی کردن روح خود از خودی و خودپرستی سروده است.خدایش رحمت کناد. روح والایش غرق شادی و رحمت الهی باد...
محمد سالمی
2018-10-09T13:11:26
سلام. به نظر حقیر مصرع دوم از بیت اول باید "نگنجد" باشد:تن دادم او را جان شدم جان دادمش جانان شدمآنکو نگنجد در جهان از دولت عشق آن شدم
عطا
2021-08-08T22:12:52.6714423
ظاهرا مصرع دوم از بیت ششم «دادم» صحیح است نه «دارم»: مأوای دلدارست دل، کی جای اغیار است دل؟ دادم بدو این خانه را بر درگهش دربان شدم