گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:بدوست حال دل سوگوار را چه نویسم بیار غار خود احوال غار را چه نویسم

❈۱❈
بدوست حال دل سوگوار را چه نویسم بیار غار خود احوال غار را چه نویسم
بروز عید خود آن مایهٔ سرور و سعادت حکایت غم شبهای تار را چه نویسم
❈۲❈
غم فراق عزیزان فزون ز حد شمار است چگونه عرض کنم بیشمار را چه نویسم
ز دست رفت مرا کار و بار تا تو برفتی بجان کار غم کار و بار را چه نویسم
❈۳❈
کنار کردی و شد بی‌کرانه درد و غم من حدیث درد و غم بیکنار را چه نویسم
قرار دل چو توئی بی‌تو دل قرار ندارد سوی قرار ز غم بیقرار را چه نویسم
❈۴❈
بمن ز سوی تو هرگز پیام و نامه نیامد حدیث یک غم بیش از هزار را چه نویسم
غبار غم بسر هم نشست در دل تنگم چو گویم از دل تنگ و غبار را چه نویسم
❈۵❈
چها که بر سرم آورد روزگار جدائی شکایت ستم روزگار را چه نویسم
حکایت غم هجران شنید هر که دلش سوخت بدوستان سخن شعله بار را چه نویسم
❈۶❈
بروزگار من آنها که از فراق تو آمد ز صد هزار هزاران هزار را چه نویسم
خموش فیض که بر یار حال پنهان نیست بیار قصه هجران یار را چه نویسم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها