فیض کاشانی:از دلم بس ناله بیرون میکشم وز جگر بس کاسهٔ خون میکشم
❈۱❈
از دلم بس ناله بیرون میکشم
وز جگر بس کاسهٔ خون میکشم
بر درت میآورم صد گون نیاز
تا ز تو یک ناز بیرون میکشم
❈۲❈
عشوهای را کآورد در گردشم
عشوهها از چرخ گردون میکشم
خون دل ریزم به جای می به جام
خون به جای آب گلگون میکشم
❈۳❈
مطربا چون دست بر قانون کشند
ناله من هم به قانون میکشم
چند تبسم میکنی خون میخورم
حسرتی زان لعل میگون میکشم
❈۴❈
گر کند رطل گران دریا دلی
من ز خون دیده جیحون میکشم
بر سر راهت فتاده خوار و زار
خویش را در خاک و در خون میکشم
❈۵❈
کاسههای زهر هجران ترا
هیچ میدانی که من چون میکشم
گر کشند از دست دشمن جورها
من ز دست دوست افزون میکشم
❈۶❈
طالع شوریدهٔ دارم چو فیض
این همه از بخت وارون میکشم
محنت و بیدادم از دست خود است
حاش لله کی ز گردون میکشم
کامنت ها