گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:من این زهد ریائی را نمیدانم نمیدانم رسوم پارسائی را نمیدانم نمیدانم

❈۱❈
من این زهد ریائی را نمیدانم نمیدانم رسوم پارسائی را نمیدانم نمیدانم
دل من مست جانانست و جانانش همی باید بهشت آن سرائی را نمیدانم نمیدانم
❈۲❈
وصال دوست می‌باید مرا پیوسته روز و شب من این رسم جدائی را نمیدانم نمیدانم
زخود یکتا شدم خود را ز دوش خویش افکندم من این دلق دو تائی را نمیدانم نمیدانم
❈۳❈
ز خود بگذشتم و محو جمال دوست گردیدم خودی و خودنمائی را نمیدانم نمیدانم
یکی گویم یکی دانم یکی بینم یکی باشم دوتائی و سه تائی را نمیدانم نمیدانم
❈۴❈
دلم دیوانهٔ زلفش شد آنجا ماند جاویدان ز زنجیرش رهائی را نمیدانم نمیدانم
سخنها بر زبان می‌آیدم لیکن نمی‌گویم چو علتهای عالی را نمیدانم نمیدانم
❈۵❈
من نیکم و گر بد فیض گو مردم ندانند زبان خودستائی را نمیدانم نمیدانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حسین دلیران
2016-12-30T21:37:40
قافیه ی بیت هشتم, "غایی " است نه عالیمصرع اول بیت آخر هم این گونه باید باشد: من ار نیکم وگر بد, فیض گو مردم ندانندم