گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:میل صحرا گر کنی من سینه را صحرا کنم میل دریا گر کنی من دیده را دریا کنم

❈۱❈
میل صحرا گر کنی من سینه را صحرا کنم میل دریا گر کنی من دیده را دریا کنم
گر تو خواهی عالمی ویران کنی در یکنفس من بمژگان راه سیل از دیده خود وا کنم
❈۲❈
گر هوای لاله و گل داری از خون جگر بادها در چشم دارم داغها پیدا کنم
شد خیالی این تن من گر چراغی بایدت من درین فانوس شمع از نور جان برپا کنم
❈۳❈
برق و رعدی گر هوس داری نفس را دم دهم بند از پای فغان و ناله دل وا کنم
هرچه خواهی میتوانم خویش را گر آنچنان جای آن دارد گرت یکذره در دل جا کنم
❈۴❈
آتش از سوز درون خود بر آرم چون چنار شعلهٔ گردم چو یاد آن رخ حمرا کنم
گر دلت خواهد که گردد آشکارا شرک من خرقه از سر برکشم زنار را رسوا کنم
❈۵❈
گر ز سوز فیض می‌خواهی که باشی باخبر آتش پنهان دل را در نفس پیدا کنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مسعود صالحی
2019-12-20T06:17:47
این مصراع اشکال وزنی دارهشعلهٔ گردم چو یاد آن رخ حمرا کنمبه نظر من درستش این طوری هست:شعلهٔ گردم چون که یاد آن رخ حمرا کنملطفا بررسی کنید