گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:رعیتی است چو خاری بیا امیر شوم میسراست غنا من چرا فقیر شوم

❈۱❈
رعیتی است چو خاری بیا امیر شوم میسراست غنا من چرا فقیر شوم
بهمتی شوم استاد کارخانهٔ عشق تلمذ خردم پس بیاد پیر شوم
❈۲❈
بود چو عزت در عشق رو بعشق آرم عزیز دهر توان شد چرا حقیر شوم
ز قید عقل رهم دل بعشق حق بندم چرا بعقل و تکالیف عقل اسیر شوم
❈۳❈
بداردم بدر شه بگیردم بگنه بدست عقل چو در بند دار و گیر شوم
جنون عشق بدست‌ آورم شوم استاد شهنشهی کنم و میر هر امیر شوم
❈۴❈
دوم ز مملکت عقل تا فلاه جنون بشیر اهل جنون باشم و نذیر شوم
اگر اسیر شوم عشق را اسیری به که چون اسیر شوم عشق را امیر شوم
❈۵❈
هر آنچه یافتم ای فیض از اسیری بود مرید باشم از آن به که شیخ و پیر شوم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۵۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2013-11-28T11:52:31
سلاممن منظور این بیت را متوجه نمی شم:بهمتی شوم استاد کارخانهٔ عشقتلمذ خردم پس بیاد پیر شوم