فیض کاشانی:سالک راه حق بیا همت از اولیا طلب همت خود بلند کن سوی حق ارتقا طلب
❈۱❈
سالک راه حق بیا همت از اولیا طلب
همت خود بلند کن سوی حق ارتقا طلب
فاش ببین گَهِ دعا روی خدا در اولیا
بهر جمال کبریا آئینة صفا طلب
❈۲❈
گفت خدا که اولیا روی من و ره منند
هر چه تو خواهی از خدا بر در اولیا طلب
سرور اولیا نبیست و زپس مصطفی علی است
خدمت مصطفی کن و همت مرتضی طلب
❈۳❈
پیروی رسول حق دوستی حق آورد
پیروی رسول کن دوستی خدا طلب
چشم بصیرتت بخود نور پذیر کی شود
نور بصیرت دل از صاحب انّما طلب
❈۴❈
شرع سفینهٔ نجات آل رسول ناخدات
ساکن این سفینه شو دامن ناخدا طلب
دل بدمم بگوش هوش میفکنند این سروش
معرفت ار طلب کنی از برکات ما طلب
❈۵❈
خستهٔ جهل را بگو خیز و بیا بجست و جو
از بر ما دعا بجو از دم ما شفا طلب
مفلس بینوا بیا از در ما بجو نوا
صاحب مدعا بیا از در ما دوا طلب
❈۶❈
چند زپست همتی فرش شوی برین زمین
روی بروی عرش کن راه سوی سما طلب
چیست سما سمای غیب ممکلت بری زعیب
جای بقای جاودان سعی کن آن بقا طلب
❈۷❈
نیست خوشی در این سرا کیست به جز غم و عنا
عیش در این سرا مجو عیش در آن سرا طلب
راحت و امن و عافیت گر طلبی درین جهان
زهد و قنوع پیشه کن مملکت رضا طلب
❈۸❈
هست طلب بحق سبب گر بسزا بود طلب
هر چه طلب کنی چو فیض یاوه مگو بجا طلب
کامنت ها