گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:از بخت شکوه دارم و از دست یار هم از دست خویش نالم و دست نگار هم

❈۱❈
از بخت شکوه دارم و از دست یار هم از دست خویش نالم و دست نگار هم
از صد هزار دل ننوازد یکی بلطف گر جان کنند در قدم آن نثار هم
❈۲❈
یکبار پرسشی بغلط هم نمیکند از عشق ننگ دارد و از یار عار هم
کی گیرد او ز حال دل عاشقان خبر کز خود خبر ندارد و از سرّ کار هم
❈۳❈
بیند اگر در آینهٔ خود را ز خود رود آگه شود ز حال دل بیقرار هم
کی میکند در آئینه خود بین من نظر دارد ز عکس خویش در آئینه عار هم
❈۴❈
حسنش در آسمان و زمین جلوه‌گر کند این بیقرار گردد و آن بیمدار هم
صیتش اگر رسد بنگارند گان چین از کار دست باز کشند از دیار هم
❈۵❈
جان از لطافت بدنش تازه میشود گوئی گلیست تازه و تر نوبهار هم
گلدسته‌اش ز خون دلم آب میخورد در چشم از آن نشسته وزین جویبار هم
❈۶❈
دشنام اگر دهد بکشم منتش بجان بیجا اگر کند گلهٔ بیشمار هم
ای فیض از وفای نکویان طمع ببر کاینقوم را وفا نبود اختیار هم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها