گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:از غیبب عدم رخت بهستی چو کشیدیم از پرتو خورشید تو چون صبح دمیدیم

❈۱❈
از غیبب عدم رخت بهستی چو کشیدیم از پرتو خورشید تو چون صبح دمیدیم
چون چشم گشودیم بر آن چشمهٔ خورشید از شعشه‌اش چشم چو خفاش کشیدیم
❈۲❈
پرسند گر از ما که چه دیدید در آنروز گوئیم که دیدیم جمالی و ندیدیم
دیدن نگذارد رخ خورشید جنابش خورشید رخت چون نتوان گفت که دیدیم
❈۳❈
یکچند در آرامگه عالم بالا با خیل ملک خوشدل و آسوده چریدیم
چون روی نهادیم ز افلاک سوی خاک سوی طرب و کودکی و جهل خزیدیم
❈۴❈
تشریف خرد قامت ما را چو بیاراست در دامگه محنت ابلیس فتیدیم
زین دامگه ای فیض چو سالم بدر آئیم مستوجب اکرام و سزاوار مزیدیم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها