گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:وقت آنست که جوینده اسرار شویم بگذاریم تن کار و دل کار شویم

❈۱❈
وقت آنست که جوینده اسرار شویم بگذاریم تن کار و دل کار شویم
روح را پاک بر آریم ز آلایش تن پیشتر ز آنکه اجل آید و مردار شویم
❈۲❈
چند ما را طلبد یار و تغافل ورزیم بعد ازین از دل و جان ماش طلبکار شویم
عشق را کاش بدانیم کدامست دکان تا دو صد جان بکف آریم و خریدار شویم
❈۳❈
جای آن دارد اگر صد دل و صد جان بدهیم قابل مرحمت یک نظر یار شویم
گره دل نگشاید بسر انگشت خرد کار عشقست بیا از پی این کار شویم
❈۴❈
علم و تفوی و عبادت همه مستی آرد جرعهٔ کو ز می عشق که هشیار شویم
افسر عشق پی زیور جان دست آریم تا یکی در پی آرایش دستار شویم
❈۵❈
آتش عشق درین پردهٔ ناموس زنیم هرچه هستیم بر خلق نمودار شویم
بر سر کوچه و بازار اگر می نوشیم به از آنست که در پرده پندار شویم
❈۶❈
فوت افسرده دلی چند ز پس کوچه خریم از پی مائده عشق به بازار شویم
چند چندان بت عیار فریبند ما را خیز تا رهزن هر جابت عیار شویم
❈۷❈
گر ز آزاد گرانان بدرائیم از پای به از آنست که خود بر سر بازار شویم
شد شب عمر و ز آفاق سرت صبح دمید چشم و دل باز کن ای فیض که بیدار شویم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۰۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها