فیض کاشانی:گل بنفشه دمیدن گرفت گرد عذارت نه چشم بد نگریدن گرفت گرد عذارت
❈۱❈
گل بنفشه دمیدن گرفت گرد عذارت
نه چشم بد نگریدن گرفت گرد عذارت
غلط نه این ونه آن دودآه عاشق زارت
بلند گشت و رسیدن گرفت گرد عذارت
❈۲❈
نه آنجمال دلاویز بس که داشت حلاوت
سپاه مور چریدن گرفت گرد عذارت
غلط که آهوی چشم توکرد نافه گشائی
نسیم مشک وزیدن گرفت گرد عذارت
❈۳❈
نه خال گوشه چشم از نگاه گرم تو گردید
تمام آب و چکیدن گرفت گرد عذارت
غلط که طوطی جان در هوای قند لب تو
قفس شکست و پریدن گرفت گرد عذارت
❈۴❈
نه بحر خس بساحل فکند عنبر سارا
مریض دل چو طپیدن گرفت گرد عذارت
که عکس غلط در آینهٔ جمال تو افتاد
زلاله چون نگریدن گرفت گرد عذارت
❈۵❈
نه در هوای رخت بود ذرهٔ سان همه دلها
بسوخت چونکه رسیدن گرفت گرد عذارت
غلط که آن مژهای سیاه سایه فکن شد
چو سایه عکس فتیدن گرفت گرد عذارت
❈۶❈
غلط که حسن نقابی بروی خویشتن افکند
زشرم دیده چو دیدن گرفت گرد عذارت
نه ترک ناز ملوکانه نرگس مستت
سپاه آه خریدن گرفت گرد عذارت
❈۷❈
غلط نداشت دل سوخته چو تاب فراقت
زسینه جست و تنیدن گرفت گرد عذارت
به باغ روی ترا آب داد فیض ز دیده
چنانکه سبزه دمیدن گرفت گرد عذارت
کامنت ها