فیض کاشانی:غم پنهان سمر شد چون کنم چون محبت پرده در شد چون کنم چون
❈۱❈
غم پنهان سمر شد چون کنم چون
محبت پرده در شد چون کنم چون
بگردابی فرو شد پای دل را
که آب از سر بدر شد چون کنم چون
❈۲❈
خوش آنروزی که دل در دست من بود
دل از دستم بدر شد چون کنم چون
بجنبانید تا زنجیر زلفش
جنونم بیشتر شد چون کنم چون
❈۳❈
ندارد در دلش تاثیر فریاد
فغانم بی اثر شد چون کنم چون
چسان امید بهبودی توان داشت
که کار از بدبتر شد چون کنم چون
❈۴❈
فتاده بر در دلها بلی فیض
گدای در بدر شد چون کنم چون
کامنت ها