فیض کاشانی:خورشید ذره‌ایست ز نور جمال تو افلاک قطره‌ایست ز بحر نوال تو
❈۱❈
خورشید ذره‌ایست ز نور جمال تو
افلاک قطره‌ایست ز بحر نوال تو
لذات هر دو کون ز جودت نشانهٔ
ایجاد شمه‌ایست ز حسن نعال تو
❈۲❈
آفاق پرتویست ز اشراق کبریا
غیب و شهادت آیت نور و ظلال تو
آدم نمونه‌ایست ز مجموع خلق و امر
خاتم نگین خاتم جاه و جلال تو
❈۳❈
جنت اشارتیست ز قرب و کرامتت
دوزخ کنایتیست ز بعد و نکال تو
هر جا غمی و محنت و دردیست سربسر
یکسطوتست از سطوات جلال تو
❈۴❈
حلمست نکتهٔ ز شکوه خدائیت
علمست نقطهٔ ز کتاب کمال تو
هرجاست بینش و شنوائی و دانشی
یکشمهٔ ز آگهی بیمثال تو
❈۵❈
حسن بتان و غمزهٔ خوبان دلفریب
یک لمعاست از لمعات جمال تو
چندین هزار عالم و آدم که هست نیست
جزموجهٔ ز بحر عدیم المثال تو
❈۶❈
جائی نگنجی از عظمت جز سرای دل
شاد آن دل وسیع که باشد محال تو
عاشق بنقد غرقهٔ بحر شهود وصل
عارف در انتظار ندای تعال تو
❈۷❈
مستغرق شهودم و جویای آن شهود
محروم گردم ارز حجاب خیال تو
در من زن آتشی که بسوزد مرا ز من
شاید که فیض فیض برد از وصال تو
کامنت ها