گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:من آشفته را در راه یاری کار افتاده که در راهش چو من بی با و سر بسیار افتاده

❈۱❈
من آشفته را در راه یاری کار افتاده که در راهش چو من بی با و سر بسیار افتاده
سر آمد عمر بیحاصل نشد پیموده یک منزل میان راه هم خر مرده و هم بار افتاده
❈۲❈
شده بودم همه نابود و گم گشته ره مقصود سرم گردیده سودائی قدم از کار افتاده
نشد طی راه و پایم ماند از رفتار و ره گم شد دلم شد خسته جان افکار و تن بیمار افتاده
❈۳❈
مگر خضر رهی گردد دوچار من درین وادی که در تاریکی حیرت رهم دشوار افتاده
نبستم طرفی از علم و عمل تا بود آلاتم سر آمد عمر شد آلات کار از کار افتاده
❈۴❈
سخنهای جلی گفتم شنیدم نیک فهمیدم کنونم کار با فهمیدن اسرار افتاده
دل نورانی باید که اسرار سخن فهمد بر آئینهٔ دل من سربسر زنگار افتاده
❈۵❈
نیابد شست و شو الا بآب چشم و سوز جان دلم را که با زاری و استغفار افتاده
ندارم آب و تاب و زاری و برگ فغان کردن زبان و دیده هم چون من بحال زار افتاده
❈۶❈
ببخشا بارالها بر من بی‌دست و پا اکنون که دست و پایم از کردار و از رفتار افتاده
ببخشا بر تن و جانم در آنساعت که درمانم دل از جان کنده و با کندن جان کار افتاده
❈۷❈
جهان باقیم پیش نظر افراخته قامت جهان فانیم از دیده خونبار افتاده
نه وقت عذر خواهی و نه عذر رو سیاهی را سراپا غرق عصیان کار با غفار افتاده
❈۸❈
خطی از خامه غفران بکش بر نامهٔ عصیان که کار فیض با کردار خود دشوار افتاده

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۲۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ساسان
2019-12-21T17:36:24
مصرع دوم با باید پا شود