گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:دلم در وادی خونخوار عشقی زار افتاده دلم را با بلا و محنت و غم کار افتاده

❈۱❈
دلم در وادی خونخوار عشقی زار افتاده دلم را با بلا و محنت و غم کار افتاده
ز بزم روح افزای وصال یار خود مانده بزندان فراق و صحبت اغیار افتاده
❈۲❈
رقیبان جمله در عیشند و آسایش بکام دل منم در کوی او بیمار و بی تیمار افتاده
ندارم دست و پای زاری و اسباب غمخواری که دست و پای زاری نیز چون من زار افتاده
❈۳❈
نمیدانم چه گویم چون کنم با درد بیدرمان زبان و دستم از گفتار و از کردار افتاده
همه کس عافیت یابند از لطف حبیب خود من از لطف حبیب خویشتن بیمار افتاده
❈۴❈
بنزد سید خود بندگان را عزتی باشد دریغ از من بنزد سید خود خوار افتاده
ز بس از جا سبک خیزد به تار موئی آویزد دل هر جائیم از دیدهٔ خونبار افتاده
❈۵❈
بفریاد دل زارم رس ای دلدار دلداران ببویت فیض در دنبال هز دلدار افتاده

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۲۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها