فیض کاشانی:بنه سر بحکم خدای یگانه شود تا بحکمت جهان دو گانه
❈۱❈
بنه سر بحکم خدای یگانه
شود تا بحکمت جهان دو گانه
بخواه ازخدا غیر عقبی و دنیی
که بحر نوالش ندارد کرانه
❈۲❈
نظر بر مدار از مسبب در اسباب
سببهاست حیران او در میانه
فلک گر به پیچد ز فرمان او سر
از آن شقتش میزند تازیانه
❈۳❈
بپرداز خود را ز خود تا ببینی
که ما و شما نیست الا بهانه
بصورت بود جور و معنی عدالت
شکایت مکن از جفای زمانه
❈۴❈
بدام تن افتاد تا مرغ جانم
دلش خون شد از حسرت آشیانه
چو از موطن اصلیم یاد آید
روانم شود بیخودانه روانه
❈۵❈
مجو فیض از بینشانه نشانی
که نتوان نشان داد از بینشانه
کامنت ها