فیض کاشانی:ای آنکه در ازل همه را یار بودهای از دار اثر نبوده تو دیار بودهای
❈۱❈
ای آنکه در ازل همه را یار بودهای
از دار اثر نبوده تو دیار بودهای
هر کار هر که کرد تو تقدیر کردهای
پیش از وجود خلق در آن کار بودهای
❈۲❈
عالم همه تو بوده و تو خالی از همه
یکتای فرد بودهای و بسیار بودهای
حسن از تو رو نموده و عشق از تو آمده
مطلوب بوده و طلبکار بودهای
❈۳❈
بنموده در نقاب نکویان جمال خویش
وین طرفه در نقاب بدیدار بودهای
بس دل که بهر خویشتن آئینه ساخته
زان آینه بخویش نمودار بودهای
❈۴❈
خود را بخود نموده در آئینهای جهان
بیننده بودهای و بدیدار بودهای
فاش و نهان خلق هویداست نزد تو
بی آلت بصر همه دیدار بودهای
❈۵❈
رفتار مور در شب دیجور دیدهای
ز اسرار خلق جمله خبردار بودهای
هر جای هر چه بوده بر آن بودهای محیط
عالم چو مرکزی و تو پر کار بودهای
❈۶❈
بی تو نه هستی و نه توانائی بود
ما را تو چاره بوده و ناچار بودهای
ما هیچ نیستیم بخود سایهای توایم
هم جاعل ظلام و هم انوار بودهای
❈۷❈
بس دل شکسته بر درت ای جا برالکسیر
پیوسته ایستاده که جبار بودهای
بس بندهای که کرده گنه بر امید آنکه
غفار بودهای تو و ستار بودهای
❈۸❈
گرفیض را ز جهل بر آری غریب نیست
پیوسته بنده پرور و غفار بودهای
کامنت ها