گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:از حسن خورشید ازل عالم چنین زیباستی وز نور شمع لم یزل این دیدها بیناستی

❈۱❈
از حسن خورشید ازل عالم چنین زیباستی وز نور شمع لم یزل این دیدها بیناستی
مرغ دل ما بلبلی در گلشن این خاکبان از مستی ما غلغلی در گنبد مینا ستی
❈۲❈
از سوزش ما شورشی افتاد در جان ملک فریاد لاعلم لنا در عالم بالاستی
از بادهٔ روز الست گشتند جانها جمله مست لیک از خمار آن شراب در سینها غمهاستی
❈۳❈
از جام عشق کبریا سیراب کی گردیم ما زین باده جان عاشقان دایم در استسقاستی
ساقی بجامی تازه کن مغز دماغ پختگان کاین زهد خام خشک مغز در آتش سوداستی
❈۴❈
از گلشن قدس لقا بوی گلی آمد بما زان بودی از سر تا بپا هر ذره مان بویاستی
طاغوت را کافر شدیم لاهوت را مؤمن شدیم چنگال استمساک ما در عروهٔ و ثقاستی
❈۵❈
عهدی که با او بسته‌ایم روز ازل نشکسته‌ایم آن عهد و آن پیمان ما برجاستی برجاستی
گشتیم محو آن جمال دستک زنان در وجد و حال از لیت قومی یعلمون در جان ما غوغا ستی
❈۶❈
مقراض لا تذکیر فیض بیخ دو عالم را ببر چون حاصل این هر دو کون در مخزن الاستی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها