گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:گه بایمای تغافل دل ما می‌شکنی گه بمژگان سیه رخنه درو می‌فکنی

❈۱❈
گه بایمای تغافل دل ما می‌شکنی گه بمژگان سیه رخنه درو می‌فکنی
جای هر ذره دلی در بن موئی داری دل ز مردم چه ربائی و بصد پاره کنی
❈۲❈
می‌ نگویم که دل از من مبر ای مایهٔ ناز چونکه بردی نگهش دار چرا می‌شکنی
چون بگویم که نقاب از رخ چون مه برگیر رخ نمائی و ربائی دل و برقع فکنی
❈۳❈
در صفا ماهی و در رنگ و طراوت گل تر آن قماش فلکی باز متاع چمنی
از جفایت دل اگر شکوه کند معذوری شیشه آن تاب ندارد که بسنگش بزنی
❈۴❈
فیض بس کن گله از یار نه نیکوست مکن باید از خنجر از آن دست خوری دم نزنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها