فیض کاشانی:جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی
❈۱❈
جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی
کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی
ای مرگ پردهٔ تن از روی جان برافکن
تا دل ز دوده گردد از زنگ زندگانی
❈۲❈
بیدوست گر سرا آریای عمر من بفردا
سر بر ندارم از خشت از ننگ زندگانی
در زندگی نچیدم هرگز گلی از آنروی
یا رب مباد مرگم در رنگ زندگانی
❈۳❈
عیش مکدر تن بر عیش صاف جان زد
بشکست آیئنه جان از سنگ زندگانی
دل تنگ شد زرنگش در ننگ صلح و جنگش
یا رب خلاصیم ده از چنگ زندگانی
❈۴❈
این نیم جان خود را در راه دوست در باز
تا چند باشی ای فیض در ننگ زندگانی
کامنت ها