گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:سوی من ای خجسته خو روی چرا نمیکنی با همه لطف میکنی با دل ما نمیکنی

❈۱❈
سوی من ای خجسته خو روی چرا نمیکنی با همه لطف میکنی با دل ما نمیکنی
با همه کس ز روی مهر همدم و همنشین شوی دست بدست و روبرو روی بما نمیکنی
❈۲❈
با همه دست در کمر از گل و خور شکفته‌تر در دل خسته‌ام به جز خار جفا نمیکنی
گفتی اگر تو جان دهی سوی تو میکنم نظر جان بلبم رسید و تو وعده وفا نمیکنی
❈۳❈
آهم از آسمان گذشت ناله ز لامکان گذشت سوختم از غم تو من رحم چرا نمیکنی
خون دلم ز دیده شد کار دل رمیده شد جان ز تنم پریده شد های چها نمیکنی
❈۴❈
فیض گذشت عمر و هیچ کار خدا نکردهٔ وین دو سه روزه مانده را صرف قضا نمیکنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها