گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:گفتم بعشق غارت دلها چه میکنی دستی دراز کرده به یغما چه میکنی

❈۱❈
گفتم بعشق غارت دلها چه میکنی دستی دراز کرده به یغما چه میکنی
چندین هزار خانهٔ دل شد خراب تو ای خانمان خراب بدلها چه میکنی
❈۲❈
دادی بآب و رنگ بتان آبروی ما با گلرخان چه کردی و با ما چه میکنی
گفتم بدلبر از بر من دل چه میبری گفتا که من بر تو تو دلرا چه میکنی
❈۳❈
بگشای چشم و نور رخ ما عیان ببین در پردهٔ خیال تماشا چه می‌کنی
من جلوه نا نموده تو از خویش میروی گر بر تو جلوهٔ کنم آیا چه میکنی
❈۴❈
چیزی از ما مخواه بغیر از لقای ما از دوست غیر دوست تمنا چه میکنی
از خود بشوی دست بدریای ما درا بردار دل ز خویش محابا چه میکنی
❈۵❈
بردار دل ز خویش و در این بحر غوطه‌ور بر ساحل ایستاده تماشا چه می‌کنی
ای فیض عقل و هوش و دل و دین و جان بده چون وصل دوست یافتی اینها چه میکنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹۳۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها